English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9337 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
totem U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tutelary U دارای محافظ وحامی
totem pole U تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem poles U تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
Cypress design U طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
apartheid U نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان افریقای جنوبی
crash protected U دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
escort U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorted U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorts U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
surge protector U محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
encroached U تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
encroach U تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
encroaches U تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
sederunt U جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
attempted rape U شروع به تجاوز جنسی تجاوز ناتمام
guards U صفحه محافظ روکش محافظ
guard U صفحه محافظ روکش محافظ
guarding U صفحه محافظ روکش محافظ
shield U بدنه محافظ دیواره محافظ
shields U بدنه محافظ دیواره محافظ
salami U گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
dunkrik treaty U معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
prepensely U دانسته
deliberate U دانسته
deliberating U دانسته
deliberated U دانسته
knowingly U دانسته
intentionally U دانسته
wilfully U دانسته
deliberates U دانسته
studied U دانسته عمدی
blah U از پیش دانسته
data U سوابق دانسته ها
pomace U گوشت سیب گوشت میوه
convicting U مقصر دانسته شدن
convicted U مقصر دانسته شدن
convict U مقصر دانسته شدن
convicts U مقصر دانسته شدن
knowledge U آنچه دانسته است
rootery U توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
to stumble against a rock U گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
creaturely U جانوری
papaw U درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
ceiba U درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
club steak U قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
teepee U چادرسرخ پوستان
pachyder mata U ستبر پوستان
zoogeography U جغرافیای جانوری
endozoic U درون جانوری
ethology U رفتارشناسی جانوری
animal U حیوانی جانوری
animals U حیوانی جانوری
underbrush U درخت کوچک روینده درزیر درخت
crustaceous U رده سخت پوستان
teepee U خیمه سرخ پوستان
pueblo U دهکده سرخ پوستان
crustaceans U رده سخت پوستان
crustacean U رده سخت پوستان
wigwam U کلبه سرخ پوستان
wigwams U کلبه سرخ پوستان
tom tom U طبل سرخ پوستان
melanic U از سیاه پوستان ملانزی
web spinner U جانوری که تارمی تند
tepees U خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepee U خیمه مخروطی سرخ پوستان
calumet U نوعی چپق سرخ پوستان
litter U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
litters U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
arachnid U جانوری از راستهء بند پایان
littering U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
cannibals U جانوری که همجنس خود را میخورد
man-eaters U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
cannibal U جانوری که همجنس خود را میخورد
man eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
yahoo U جانوری که درقالب انسانی باشد
littered U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
thereunto U بدان
thereto U بدان
wherunto U که بدان
white supremacy U تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
tunica U نام قبیلهای ازسرخ پوستان امریکا
haustellum U الت مکنده حشرات یاسخت پوستان
koala U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koalas U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
wooler U جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
thereby U بدان وسیله
thereto attached U پسوسته بدان
wickiup U کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
harpies U جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
harpy U جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
myrica U درخت شیشعان درخت موم
according as چنانکه بدان سان که
whereat U که بدان جهت که در انجا
pipped U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipping U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pips U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
kinnikinic U برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
travois U ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
truckmaster U شخصی که مامور خریدوفروش میان سرخ پوستان است
shout song U سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
kinnikinnick U برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
chimaera U جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
chimeras U جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
chimera U جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
the question referred to above U موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
paradoxically U بدان سان که باعقیده .....است
poetic justice U کامیابی خوبان و شکست بدان
key-rings U حلقهای که بدان کلید می اویزند
that is nothing like it U هیچ شباهتی بدان ندارد
key-ring U حلقهای که بدان کلید می اویزند
macrurous U مربوط به دسته دم درازان از سخت پوستان وابسته به خرچنگهای دریایی
animalism U نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
minotaur U جانوری که نیمی از بدنش گاو ونیم دیگرش انسان بودن
self-possession U خودداری
composure U خودداری
self-control U خودداری
abstinence U خودداری
abstention U خودداری
continence U خودداری
self control U خودداری
equanimity U خودداری
self command U خودداری
abstentions U خودداری
forbearance U خودداری
forearance U خودداری
self possession U خودداری
omnim gatherum U مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
where no human foot can tread جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد.
he had no evidence to go upon U مدرکی نداشت که بدان متکی شود
it was beneath my notice U مراعارمی امدازاینکه بدان توجهی کنم
it is not pervious to reasonov U بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
nose ring U حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
an ovoviviparous animal U جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
withold U خودداری کردن از
forbore U خودداری کرد
keep up U خودداری کردن
abstaining U خودداری کردن
abstained U خودداری کردن
abstain U خودداری کردن
dishonours U خودداری از پرداخت
abstains U خودداری کردن
dishonouring U خودداری از پرداخت
dishonoured U خودداری از پرداخت
geuk gei U خودداری کردن
dishonors U خودداری از پرداخت
dishonour U خودداری از پرداخت
dishonoring U خودداری از پرداخت
dishonored U خودداری از پرداخت
holdouts U خودداری از بازی
restraint U نگهداری خودداری
holdout U خودداری از بازی
hold in U خودداری کردن
restraints U نگهداری خودداری
forborne U خودداری کردن
self control U قوه خودداری
plowhead U چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
near side U سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
hobby U کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
hobbies U کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
an accessible place U جایی که راه یافتن بدان ممکن است
timberhead U انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
pale face U سفید پوست لقبی است که گمان می کنندسرخ پوستان امریکایی بمردم سفیدپوست
voodooism U ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
wampumpeag U صدف براق وزیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
wampum U صدف براق و زیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
he was refused employment U کردند
indo iranian U وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
phonoscope U التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
paroli U دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
self repression U مسک نفس خودداری
conscientious objection U خودداری از خدمت سربازی
to abstain from something U خودداری [ازدادن رای ]
to look back U از پیشرفت خودداری کردن
keep a straight face U از خنده خودداری کردن
sit out U خودداری بازیگر از تمدیدقرارداد
abstention U خودداری ازدادن رای
abstentions U خودداری ازدادن رای
zombies U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombie U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombi U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
they put their heads together U با هم مشورت کردند
The trees are in bloom . U درختها گه کردند
they proclaimed him sovereign U اعلان کردند
they mulcted him U او را جریمه کردند
over production U عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
forbidden fruit U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruits U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
abstaining U خودداری داوران ازدادن رای
abstained U خودداری داوران ازدادن رای
withheld U مضایقه داشتن خودداری کردن
abstain U خودداری داوران ازدادن رای
withhold U مضایقه داشتن خودداری کردن
Recent search history Forum search
1where they cheated their workers for centuries.
1jenny tried to explain that Barretts had to eat,just like other people
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
2معنی اسم تیتان چیست؟
0نقد و نظر آزاد ولی دشنام و فحش ممنوع: دوستان عزیز بویژه عدالت خواهان جنبش روشنایی اولا خوشحالم که همه مردم حق و باطل را بخوبی تشخیص دادند و دوما خوشحالم که حداقل خوبان و بدان از هم تمیز شدند و دیگر هر
1تو گوشت فرو کن
0معادل انگلیسی بچه تیر که تیری است به اندازه نصف و یا کمتر از نصف تیر معمولی برای پرتاب با کمان به کمک یک ساقه نیم استوانه ای بریده شده از درخت بامبو به اندازه طول یک تیر معمولی برای زدن هدفی در دوردست
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com